در زمـان پـیـغمبر اکرم (ص) , طفلى بسیار خرما مى خورد .
شیطان با همه امکاناتى که براى اغواگرى دارد، نسبت به بندگان مخلص الهى قدرت اضلال و اغواگرى ندارد، همانگونه که خود نیز به این حقیقت اعتراف دارد: «قالَ فبعزّتک لاغویّنهم اجمعین الاّ عبادک منهم المخلصین» ؛ «مخلصین هم کسانى هستند که پس از آن که خودشان را براى خدا خالص کردند، خدا هم آنها را براى خود خالص کرد، به طورى که غیر خدا در قلبشان جاى ندارد. پس در هیچ لحظهاى مشغول به غیرخدا نیستند و هیچگاه از غیر خدا اطاعت نمىکنند. و لذا، تسویلات - و فریبکاری - شیطانى یا هواهاى نفسانى و ... کوچکترین نفوذى در آنها ندارند.» همانگونه که از آیات استفاده مىشود، مصداق بارز مخلصان انبیاى الهى و اهلالبیت علیهمالسلام هستند. قرآن درباره بعضى از پیامبران بزرگ الهى مىفرماید: «واذکر عبادنا ابراهیم و اسحاق و یعقوب اولى الایدی و الابصار انّا اخلصنا هم بخالصةٍ ذکرى الدار و انّهم عندنا لمن المصطفین الابرار» درباره بعضى دیگر (حضرت موسى علیهالسلام ) مىفرماید: «انّه کان مخلصا و کان رسولاً نبیّا.» درباره حضرت یوسف علیهالسلام مىفرماید: «انّه من عبادنا المخلصین» و در مورد اهلالبیت علیهمالسلام مىفرماید: «انّما یریدُ اللهُ لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیرا» پس وقتى خداوند اراده تکوینى دارد که آنان از هرگونه رجس و پلیدى پاک باشند، روشن است که شیطان نمىتواند در آنها نفوذ کند.
نه تنها انسان با علم حضورى، پى به مختار بودن خود مىبرد و نه تنها آیات متعددى از قرآن دلالت بر اختیار انسان مىکنند، بلکه آیات فراوان دیگرى نیز دلالت دارند که انسان در برابر شیطان بی اختیار نیست، بلکه شیطان از طریق تزیین (آراستن، زیبا جلوه دادن) ، وسوسه ، دعوت ، تسویل (فریفتن) استزلال (لغزاندن) ، افتنان (به فتنه انداختن) اضلال (گمراه کردن) ، ایحاء (القا کردن سخن، وحى کردن، وسوسه کردن) وعده ی دروغ و مانند آن انسان را به نافرمانى خدا سوق مىدهد و این همه، از لوازم شیطنت است. باید توجه داشت که اگر در بعضى از آیات اشاره به سلطه ی شیطان بر بعضى افراد شده، این سلطه تکوینى نیست . لذا شیطان در قیامت، به هنگام رویارویى با پیروان خود مىگوید: «إِنَّ اللهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ مَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَ لُومُواْ أَنفُسَکُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَ مَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» ؛ خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده ی باطل دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز این که دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، ( و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید ) بیزار و کافرم! مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکى دارند! دعوت شیطانى و تزیین اعمال و تسویل و وسوسه توسط شیطان ممکن است در انسان میل و شوق به گناهان ایجاد کند و انسان هم پس از آن به راحتى تن به معصیت و نافرمانى خدا دهد، ولى این به معناى مسلوبالاختیار کردن انسان نیست، بلکه او مخیّر است که دل و فکر خود را جایگاه و سنگر شیطان قرار دهد یا جایگاه ذکر الهى. بسیارند کسانى که حاضر نیستند، حتى یک لحظه، قلب خود را جایگاه وساوس شیطانى قرار دهند؛ دلهاى آنها لبریز از ایمان به خداست و همیشه بر او توکّل دارند و از این رو، شیطان هم بر آنها هیچ سلطهاى ندارد: «انّه لیس سلطانه على الّذین آمنوا و على ربّهم یتوکلّون» ؛ او بر بندگان خدا (کسانى که واقعا بنده او هستند) هیچ سیطرهاى ندارد، مگر بر پیروان گمراه خود: « إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ» ؛ که بر بندگانم تسلّط نخواهى یافت؛ مگر گمراهانى که از تو پیروى مىکنند. |
ABOUT ![]()
MENU
Home
|