«یَاعَلِىّ،ثَلاثٌ مَن لم یکن فیهْ لَمْ یَتُمَّ عَمَلُه: وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِىِ اللّه- عَزَّوَجَلَّ-;وَ خُلْقٌ یُدارى بِهِ النّاس; وَ حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ» اى على، اگر سه چیز در کسى نباشد عمل او کامل نیست: تقوایى که او را از گناهان باز دارد; اخلاقى که با آن با مردم مدارا نماید; بردباریى که با آن نادانىِ نادان را ردّ گرداند. الف)رابطه بین انسان و خدا باید مخصوصا مدارا نمودن با بندگان خدا را از معصومین(علیهم السلام) آموخت که در مقابل بدى ها، نیکى و طرف مقابل را با حسن خلق منفعل و شرمنده مى کردند. ورع حالتى است که باعث بازدارى از ارتکاب گناهان مى شود و همین حالت را ملکه عدالت مى نامیم که بعضى در تفسیر آن به زحمت مى افتند. حلم در پنج حالت صورت مى گیرد: در موردى که عزّت و بزرگى داشته و خوار و کوچک شده است; و در حالتى که راست مى گفته و متهّم به دروغ گشته است، و در جایى که دعوت به سوى حق مى کرده است و مردم او را اهانت کرده و سبک شمرده اند، و چون بى آن که جرم و گناهى را مرتکب شود اذیّت و آزارش کنند، و یا مطالبه و درخواست حق نماید و او را در آن حق مخالفت کنند. پس شخص حلیم در این پنج حالت با مال، وقار و حوصله، حلم ورزیده و کوچکترین تزلزل و حالت ناراحتى پیدا نمى کند و حلیم بودن مرد از حلم ورزیدن در این موارد معلوم مى شود. و سزاوار است که، با شخص بى خرد و سفیه به سؤال و جواب نپردازد و بلکه از او رو برگرداند و چون اعتراض او را پاسخ نگوید، دیگران با او موافقت کرده و یارى خواهند نمود. ولى جواب دادن و بحث کردن با او مانند هیزم گذاردن در آتش است که شعله آتش را افروخته و بیشتر خواهد کرد. |
ABOUT
MENU
Home
|