سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در انتظار ظهور

 

هنگامى که نام خدا برده مى شود یک دنیا عظمت، قدرت، علم، و حکمت در قلب انسان متجلى مى شود، چرا که او داراى اسماء حسنى و صفات علیا و صاحب تمام کمالات و منزه از هر گونه عیب و نقص است. توجه مداوم به چنین حقیقتى که داراى چنان اوصافى است، روح انسان را به نیکی ها و پاکی ها سوق مى دهد و از بدیها و زشتیها پیراسته مى دارد و به تعبیر دیگر، بازتاب صفات او در جان انسان تجلى مى کند.
توجه به چنین معبود بزرگى موجب احساس حضور دایم در پیشگاه اوست و با این احساس، فاصله انسان از گناه و آلودگى بسیار زیاد مى شود. یاد او یادآورى مراقبت اوست، یاد حساب و جزاى اوست، یاد دادگاه عدل او و بهشت و دوزخ اوست و چنین یادى است که جان را صفا، و دل را نور و حیات مى بخشد.
به همین دلیل، در روایات اسلامى آمده است هر چیز اندازه اى دارد جز یاد خدا که هیچ حد و مرزى براى آن نیست. امام صادق(علیه السلام) طبق روایتى که در کافى آمده است مى فرماید: «ما مِنْ شَىء اِلاّ وَلَهُ حَدٌّ یُنْتَهى اِلَیْهِ، اِلاّ الذِّکْر، فَلَیْسَ لَهُ حَدٌّ یُنْتَهى اِلَیْه; هر چیزى حدى دارد که وقتى به آن رسد پایان مى پذیرد جز ذکر خدا حدى که با آن پایان گیرد، ندارد» سپس مى افزاید: «فَرَضَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ اَلْفَرائِضَ، فَمَنْ أَدّا هُنَّ فَهُوَ حَدُّ هُنَّ، وَ شَهْرُ رَمَضان فَمَنْ صامَهُ فَهُوَ حَدُّه، وَ الْحَجُّ فَمَنْ حُجَّ حَدُّه، اِلاّ الذِّکْرَ، فَاِنَّ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ لَمْ یَرْضِ مَنْهُ بِالْقَلیلِ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ حداً یُنْتَهى اِلَیْه، ثُمَّ تَلا: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْکُرواللّهَ ذِکْراً کَثیراً وَ سُجود بُکْرَةً وَ اَصیلا»; خداوند نمازهاى فریضه را واجب کرده است، هر کس آن ها را ادا کند، حدّ آن تأمین شده، ماه مبارک رمضان را هر کس روزه بگیرد حدّش انجام گردیده و حج را هر کس (یک بار) به جا آورد همان حدّ است، جز ذکر الله که خداوند به مقدار قلیل آن راضى نشده و براى کثیر آن نیز حدّى قایل نگردیده سپس به عنوان شاهد این سخن آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْکُرُوا اللّهَ ذِکْراً کثیراً» را تلاوت فرمود:
امام صادق(علیه السلام) در ذیل همین روایت از پدرش امام باقر(علیه السلام) نقل مى کند که او کثیر الذکر بود، هر وقت با او راه مى رفتم ذکر خدا مى گفت و به هنگام غذا خوردن نیز به ذکر خدا مشغول بود، حتى هنگامى که با مردم سخن مى گفت از ذکر خدا غافل نمى شد...
سرانجام با این جمله پرمعنا، حدیث مذکور پایان مى پذیرد: «وَالْبِیْتُ الَّذى یَقْرَأُ فیهِ الْقُرْآن، وَ یَذْکُرُ الله عَزَّوَجلّ فیهِ تَکْثُر بَرَکَتُه، وَ تَحْضُرُهُ اَلْمَلائِکَة، وَ تَهَرمِنْهُ الشَّیاطینَ، وَ یَضىءُ لاَِهْلِ السَّماءِ کَما یُضىءُ الْکَوْکَبُ الدُّرىّ لاَِهْلِ الاَْرْضِ; خانه اى که در آن تلاوت قرآن شود، خدا یاد شود برکتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى یابند و شیاطین از آن فرار مى کنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه که ستاره درخشان براى اهل زمین»
(اما به عکس خانه اى که در آن تلاوت قرآن و ذکر خدا نیست برکاتش کم خواهد بود، فرشتگان از آن هجرت مى کنند و شیاطین در آن حضور دایم دارند).
خانه اى که در آن تلاوت قرآن شود، خدا یاد شود برکتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى یابند و شیاطین از آن فرار مى کنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه که ستاره درخشان براى اهل زمین.
این موضوع بقدرى اهمیت دارد که در حدیثى یاد خدا معادل تمام خیر و آخرت شمرده است چنانکه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده: «مَنْ اَعْطى لِساناً ذاکراً فَقَدْ اَعْطى خَیْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ; آن کسى که خدا زبانى به او داده که به ذکر پروردگار مشغول است، خیر دنیا و آخرت به او داده شده است».
روایات در اهمیت یاد خدا آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم همه آنها را در این جا بیاوریم از وضع کتاب خارج است، این سخن را با حدیث کوتاه و پرمعناى دیگرى از امام صادق(علیه السلام) در کافى پایان مى دهیم آن جا که فرمود: «مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرِ اللّهِ - عز و جل - أَحَبَهُ الله فى جَنَّتِهِ; هر کس بسیار یاد خدا کند خدا او را در سایه لطف خود در بهشت برین جاى خواهد داد» تأکید بر این مطلب را لازم نمى دانیم که اینهمه برکات و خیرات مسلماً مربوط به ذکر لفظى و حرکت زبان که خالى از فکر و اندیشه و عمل باشد نیست، بلکه هدف ذکرى است که سرچشمه فکر شود، همان فکرى که بازتاب گسترده اش در اعمال انسان آشکار شود. چنانکه در روایات به این معنى تصریح مى کند
فقط بوی خدا
مراحلى براى ذکر پروردگار:

یکى از مفسران براى ذکر پروردگار مراحلى بیان کرده است:
1ـ مرحله اول، ذکر نام اوست، آیه سوره مزمل، «وَ اذْکُرْ اِسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلَ تَبْتیلا;نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند»
2ـ مرحله دوم، در مرحله بعد نوبت به یاد آورى ذات پاک او در قلب مى رسد، «وَاذْکُرْ رَبَّکَ فى نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَخیفَةً; پروردگارت را در دل خود از روى تضرع و خوف یاد کن».
3 - مرحله سوم، سرانجام مرحله سوم فرا مى رسد، که در این مرحله از مقام ربوبیت خداوند فراتر مى رود و به مقام مجموعه صفات جمال و جلال خدا که در الله جمع است مى رسد «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْکُروا اللّهَ ذِکْراً کَثیرا; اى کسانى که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید»
و به این ترتیب این ذکر همچنان ادامه مى یابد و مرحله به مرحله تکامل پیدا مى کند و صاحب آن را با خود به اوج کمال مى برد.
نمونه اى از کسانى که همیشه به یاد خدا بودند:
این نکته در زندگى حضرت موسى(علیه السلام) قابل توجه است که همیشه به یاد خدا و متوجه درگاه او بود و حلّ هر مشکلى را از او مى خواست.
هر کس بسیار یاد خدا کند خدا او را در سایه لطف خود در بهشت برین جاى خواهد داد»
هنگامى که مرد قبطى را کشت و ترک اولایى از او سرزد فوراً از خدا تقاضاى عفو و مغفرت کرد و عرض کرد: «قالَ اِنّى ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرلى; پروردگارا! من بر خود ستم کردم مرا ببخش».
و به هنگامى که از مصر بیرون آمد، عرض کرد: «قالَ رَبِّ نَجَّنى مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ; خداوندا مرا از قوم ستکار نجات ده».
به هنگامى که متوجه سرزمین مدین شده، گفت: «قالَ عَسى رَبّى أَنْ یَهْدینى سَواءَ السَّبیلِ; امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند».
هنگامى که گوسفندان شعیب را سیراب کرد و در سایه آرمید عرض کرد: «قالَ رَبِّ اِنّى لَما اَنْزَلْتَ اِلى مِنْ خَیْر فَقیر; پروردگارا! هر خیرى بر من نازل کنى من نیازمندم».
مخصوصاً این دعاى اخیر که در بحرانى ترین لحظات زندگى او بقدرى مؤدّبانه و توأم با آرامش و خونسردى بود که حتى نگفت خدایا نیازهاى مرا بر طرف گردان بلکه تنها عرض کرد: من محتاج خیر و احسان توام.
البته تصور نشود که حضرت موسى(علیه السلام) فقط در سختی ها در فکر پروردگار بود در تفسیر نور الثقلین آمده است: وقتى که در قصر فرعون در آن ناز و نعمت نیز بود خدا را فراموش نکرد. لذا در روایات مى خوانیم، روزى در مقابل فرعون عطسه زد، و بلافاصله «الحمدلله رب العالمین» گفت، فرعون از شنیدن این سخن ناراحت شد، و به او سیلى زد و موسى نیز متقابلا ریش بلند او را گرفت و کشید، فرعون سخت عصبانى شد وتصمیم برکشتن او گرفت، ولى همسرش به عنوان این که او کودکى است خردسال و متوجه کارهاى خود نیست او را از مرگ نجات داد»
 

 


+نوشته شده در جمعه 88/12/21ساعت 10:10 صبحتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |