روزی سلطان حسین میرزای بایقرا پادشاه خراسان و زابلستان، امیرحسین ابیوردی را در نزد سلطان یعقوب میرزا، پادشاه آذربایجان و عراق فرستاد و برای ایشان سوغات فراوان و هدایای زیادی فراهم کرد و دستور داد تا از کتابخانه چند جلد کتاب از جمله کلیات جامی را که در آن روزگار خیلی تازگی داشت به عنوان هدیه برای او ببرد. امیرحسین هنگام برداشتن کتاب ها، اشتباهاً فتوحات مکی را که از نظر جلد شباهت به کتاب جامی داشت، برداشت و به همراه خود برد. وقتی که در تبریز خدمت سلطان یعقوب شرفیاب شد، سلطان بعد از تعارف و ملاطفت نسبت به او، از رنج و سختی راه، و از حال و احوال او در این مسافرت پرسید! امیرحسین چون می دانست سلطان یعقوب علاقه زیادی به کلیات جامی دارد، گفت: نه قربان، مسافرت سختی نبود، زیرا در این سفر دوست و رفیقی همراه من بود که ابداً رنج راه را حس نکردم. سلطان پرسید: رفیق و مصاحب شما چه کسی بود؟ امیرحسین گفت: کلیات جامی، زیرا هر وقت خسته می شدم از این کتاب که سلطان خراسان برای شما هدیه فرستاده است استفاده می کردم. سلطان یعقوب از شنیدن نام کلیات جامی بسیار خوشحال شد و دستور داد تا کتاب را زود نزد او بیاورند، وقتی آوردند و به دست سلطان دادند پس از گشودن کتاب معلوم شد فتوحات مکی است نه کلیات جامی و امیرحسین اصلاً مطالعه نکرده و آنچه گفته دروغ بوده است. همین موضوع دروغگویی باعث شد امیرحسین رسوا و شرمسار شده، برای همیشه اعتبار او از بین رفته، تباه گردد.1 جمله ای در میان عامه مردم مشهور و معروف است که می گویند: «دروغگو فراموش کار است». اساس این جمله روایتی است از امام صادق علیه السلام که می فرماید: انّ مما اعان الله به علی الکذابین النسبان(2) « از جمله چیزهایی که خداوند به وسیله آن بر علیه دروغگویان- برای رسوایی ایشان- کمک نموده و به کار برده است، فراموشی است». امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: الصّدق عزّ، و الکذب مذلة(3) ، « راستگویی موجب عزّت است، و دروغگویی مایه ذلّت و خواری» . یکی از حکما و دانشمندان بزرگ گفته: لیس شیء ادنی منزلة من الکذب( 4) «هیچ چیز برای انسان پست تر از دروغ و ذلیل کننده تر از دروغگویی نیست». سعدی رحمه الله گفت: دروغ آدمی را کند شرمسار دروغ آدمی را کند بی وقار پی نوشت ها : 1- واعظ خانواده، ص 298 به نقل از اخلاق روحی، ص53؛ گناهان کبیره جلد1، ص 304 و 305 به نقل از کتاب حبیب السیر. 2- وسائل، جلد8، ص 573؛ اصول کافی، جلد4، ص 38. 3- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 20، ص 477، حدیث 775. 4- اخلاق محتشمی، ص 227، باب 21. |
ABOUT
MENU
Home
|