راستی بهشت آدمها کجاست؟ این سوال را اگر از ما بپرسید خواهیم گفت: بهشت در چند قدمی شماست. مگر نه اینکه در بهشت دروغ روا نیست؛ مگر نه اینکه در بهشت تعدّی و جور نیست؛ مگرنه اینکه در بهشت حرف اول و آخر را عشق به خدا می زند و بس؛ و مگر نه اینکه... در همین دنیا عده ای هستند که حتی برای یک بار هم حاضر نیستند ولو به شوخی و گزاف، لب به دروغ باز کنند، یا اینکه سر سوزنی به کسی ستم ورزند؛ عده ای که جز برای رضایت خدا قدم بر نمی دارند و جز برای خدا سخن نمی گویند. می نشینند برای رضایت خدا؛ برمی خیزند برای رضایت خدا؛ دوست می دارند برای رضایت خدا؛ دشمن می دارند برای رضایت خدا ... مگر بهشت معهود چیزی جز رضایت محبوب و لذتی جز انس و تقرب با معشوق است. پس چرا ما آدمها نقد را رها کردیم و دل در گرو نسیه دادیم. آری در اینجا هم می توان بهشتی ساخت دنیایی و دنیایی ساخت بهشتی. می توان در دار دنیا به دیدار دلدار امید داشت و دنیا را روزنه ای به سوی بهشت انگاشت. پس در دنیا باشید ولی با دنیا نباشید؛ در دنیا زندگی کنید و لی از دنیا بگذرید تا به بهشت درآیید.
ظلم از منظر خدایی تو ، یعنی به جای تو ، فرزندم بشود همه داشتهام ؛ حتی اگر شهره ایمان باشم در شهر .تو ستم را تنها در گرفتن جان انسانها نمیدانی؛ تو ستم را در این میدانی که وقت گرفتاری، در ِ اولین خانهای را که میزنم، در ِ خانه تو نباشد و دستهایم را در آستان ِ کسی بالا ببرم که ساحت تو نیست؛ حتی اگر " ایاک نستعین " های نمازم ، شنیدنی باشد. وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یحُِبُّونهَُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَاب بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب میکنند و آنها را همچون خدا دوست میدارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان) ، شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت، از آنِ خداست و خدا دارای مجازات شدید است (نه معبودهای خیالی که از آنها میهراسند.)/سوره مبارکه بقره آیه 164 محبّت مؤمنین نسبت به خدا شدیدتر و بیشتر از محبّتی است که کفّار نسبت به محبوب خود (بتها یا پیشوایان ستمکار) دارند؛ و شدّت محبت مؤمنین نسبت به خدا در سه موضوع ذیل کاملًا جلوهگر بود: اول اینکه با کمال اخلاص او را عبادت و تعظیم میکردند و در ستایش او فوق العاده میکوشیدند. دوم اینکه او را از روی علم و یقین به اینکه بدون سؤال نعمتها بخشیده است و اینکه او در جمع احوال آنچه را که خیر و صلاح آنها را تأمین میکند تقدیر و تدبیر کرده است، دوست میداشتند و او را از روی سپاسگزاری عبادت میکردند و به رحمت و کرم او از روی بصیرت و یقین امیدوار بودند و لذا محبّت آنها نسبت به خداوند شدیدتر بود سوم آنکه میدانستند که صفات عالیتر و اسماء نیکوتر فقط مخصوص خداوند است و او حکیم و خبیری است که مثل و مانند ندارد و منفعت و ضرر و ثواب و عقاب تنها در قبضه اختیار اوست و بازگشت همه به سوی اوست. 1 وقتی خلوت میکنیم با خودمان؛ وقتی بدیهایمان را می شماریم؛ غیبتها توجه مان را جلب میکند، دروغهای ریز و درشت یادمان میآید، بدخلقیها آزارمان میدهد اما کمتر پیش میآید تا خودمان را ظالم بدانیم که همیشه پیش خودمان فکر کردهایم که: آدم نه ... آدم نکشتهایم. دزدی هم تا جایی که در حافظه داریم، نه ... دزدی هم نکرده ایم. مال مردم خوری هم اصلا به قیافهمان نمیآید. برای ما، ظلم همیشه کلمهای است که می گذاریمش کنار کسی که مال فلان بچه یتیم را با خیال راحت میخورد، از دیوار خانه مردم بالا میرود، و یا صفتش میکنیم برای کسی شبیه قذافی مثلا. اما تو نگاهت با ما از زمین تا آسمان، فرق دارد. تو ظلم را همین دوست داشتنهای بی حساب میدانی؛ همین که چشمم را ببندم روی خدایی تو و چیزهایی را دوست داشته باشیم که تو دوستشان نداری. که بت بسازم از دنیا، حتی اگر پدرم اسم کوچکم را گذاشته باشد «عبدالله» . ظلم از منظر خدایی تو، یعنی به جای تو، فرزندم بشود همه داشتهام؛ حتی اگر شهره ایمان باشم در شهر. تو ستم را تنها در گرفتن جان انسانها نمیدانی؛ تو ستم را در این میدانی که وقت گرفتاری، در ِ اولین خانهای را که میزنم، در ِ خانه تو نباشد و دستهایم را در آستان ِ کسی بالا ببرم که ساحت تو نیست؛ حتی اگر "ایاک نستعین " های نمازم ، شنیدنی باشد. معنی ظلم را تو در این میدانی که تکیه بزنم به دیوارهای پوشالی که به تکانی فرو میریزند؛ حتی اگر بارها در جمعهای کوچک و بزرگ، آیهها تلاوت کردهام، روایتها خواندهام و سخنها گفتهام از توکل به خدا. این بار که به خلوت با خودم نشستم، از چشمها خدایی تو به ظلم نگاه میکنم؛ آن وقت است که معلومم میشود سالهاست به ستم میگذرد و این خدایی توست که هنوز هم بنده خود میدانیام ؛ روزیات را از من دریغ نمیکنی؛ وقت گرفتاری، دستگیرم میشوی و با همه بدیها و ظلمهایی که تک تکشان را میبینی و ریز تمامشان را میدانی، باز چشم هابت را به رویشان میبندی. یادم بماند هیچ ظلمی بالاتر از ندیدن خدایی تو نیست
در قرآن کریم آمده است که در قیامت موقفهای گوناگونی است که توقف برخی از گنهکاران در هر یک از آنها به مقدار هزار سال دنیوی خواهد بود، در این نوشتار میخواهیم ببینیم مقصود از آن چیست؟ قبل از هر چیز یادآور میشویم که متکلمان اسلامی از مواقف قیامت گاهی به «قنطره»ها و «عقبه»ها تعبیرمی آورند ولی قبل از آنان دو واژه «قنطره» و «عقبه» در آیات قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است و متکلمان نیز آنها را در مباحث کلامی خود بکار بردهاند. کلمهی «موقف» به معنی محل توقف(ایستگاه و کلمهی «قنطره» به معنی «پل» و واژهی «عقبه» به معنای «گردنه» است). امیر مومنان (علیهالسلام) در وصایای معروف خود به فرزند گرامیش امام حسن مجتبی (علیهالسلام)میفرماید: «وَاعْلَمْ أَنَّ أَمامَکَ عَقَبَةً کَ?ُوداً، اَلْمُخِفُّ فِیها أَحْسَنُ حالاً مِنَ الْمُثْقِلِ وَالمُبْطِئُ عَلَیْها أَقْبَحُ حالاً مِنَ الْمُسْرِع وَانّ مَهْبِطَکَ بِها لا مَحالَةَ إِمّا عَلی جَنَّة أَوْ عَلی نار...» «فرزندم بدان که (پس از مرگ) گردنهی سختی در پیش رو داری، انسانهای سبکبار (از نظر گناه) از افراد سنگینبار، وضعیت بهتری دارند، هر کس با تأمل و درنگ از آن عبور کند از آن کسی که با سرعت از آن میگذرد، وضع بدتری خواهد داشت پایان گذر از آن (فرودگاه) یا بهشت است و یا دوزخ». برخی از متکلمان اسلامی در مورد این مسئله به اجمال گذشتهاند و هیچ گونه توضیحی دربارهی آن ندادهاند ولی دو متکلم نامدار شیعه:(شیخ صدوق/ م381) و (شیخ مفید/م413) به تفسیر آن پرداخته و هر یک نظر خاصی را ابراز نموده است و ما در اینجا برای آگاهی خوانندگان دیدگاه آنان را یادآور میشویم: عقبه های قیامت از نظر شیخ صدوق شیخ صدوق در این مسئله (بسان دیگر مسایل کلامی) بیشتر به ظواهر توجه نموده و حاصل آنچه را که از ظاهر روایات در این باره به دست میآید، به عنوان اندیشه کلامی خود ابراز نموده است. وی میگوید: «اعتقاد ما در مورد عقبههایی که بر طریق و راه محشر قرار دارد، این است که هر یک از آنها به نام یکی از فرایض دینی نامگذاری شده، و انسان موظف است از آنها عبور نماید، هرگاه به خاطر کارهای نیک و در پرتو رحمت الهی از یکی از آن عقبهها بگذرد به عقبه دیگر میرسد که باید از آن نیز عبور نماید، و به این ترتیب باید از همهی موقفها و عقبهها بگذرد و در غیر این صورت به دوزخ سقوط خواهد کرد آنگاه میگوید: عقبه های یاد شده همگی بر «صراط» قرار دارند و نام یکی از آنها «ولایت» است که همهی اهل محشر در آنجا بازداشت میشوند و در مورد ولایت امامان معصوم (علیهم السلام) مورد سوال قرار میگیرند خطرناکترین عقبه های صراط، عقبه ای است که به نام «مِرْصاد» نامگذاری شده است و خداوند به عزت و جلال خود سوگند یاد کرده است که در این «عقبه» ستمگران را بازداشت نماید چنان که میفرماید: (إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ) . «حقّا که آفریدگار تو در کمینگاه (ستمگران) است». حضرت علی (علیهالسلام) نیز به ستمگران هشدار داده میفرماید: «وَلَئِنْ أَمْهَلَ اللّهُ الظّالِمَ فَلَنْ یَفُوتَ أَخْذُهُ وَهَولَهُ بِالْمِرصادِعَلی مَجازِ طَریقِهِ» . «اگر خداوند به ستمگران مهلت میدهد ولی هرگز آنان را رها نخواهد کرد و در کمین گاهی در مسیرشان از آنان انتقام خواهد گرفت». همان گونه که یادآور شدیم نظریهی مرحوم صدوق در مورد مواقف و عقبه های قیامت در حقیقت تلخیص روایاتی است که در این باره آمده است، وما در اینجا نمونههایی را یادآور میشویم: 1. از رسول گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم)روایت شده است که فرمودند: بر روی «صراط» سه «قنطره»(پل) نصب شده است: الف. قنطره امانت و خویشاوندان. ب. قنطره نماز. ج. قنطره عدل الهی. هرگاه انسان از دو قنطره نخست با موفقیت عبور نماید، در موقف عدل الهی قرار میگیرد و از وی دربارهی رعایت حقوق دیگران س?ال میشود و اگر به کسی ستم نموده است حق عبور از آن به وی داده نمیشود تا مجازات گردد. 2. صدوق در ثواب الأعمال از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده است که در تفسیر آیهی (إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ)فرمودند: «قَنْطَرةٌ عَلَی الصِّراطِ لا یَجُوزُها عَبْدٌ بِمَظْلَمَة». 3. از ابن عباس روایت شده است که بر جسر (پل) جهنم هفت موقف و بازداشتگاه است، در اولین موقف از توحید سوال میشود اگر عقیدهی او در مورد توحید کامل باشد به موقف دوم میرسد که دربارهی نماز از او سوال میشود هرگاه نماز را صحیح انجام داده است، به بازداشتگاه سوم انتقال داده میشود، و در آن از زکات سوال میشود و پس از آن نوبت به روزه خواهد رسید و پس از آن موقف پنجم است که مربوط به حج است و ایستگاه ششم عمره و بالأخره هفتمین بازداشتگاه مربوط به مظالم (حقوق دیگران) است و سرانجام اگر از همین مواقف با موفقیت گذشت وارد بهشت میگردد. همان گونه که ملاحظه میشود، ظاهر روایات مزبور و روایات مشابه آنها این است که در قیامت مواقف و قنطره هایی بر روی صراط نصب میگردد و در آن مواقف انسانها دربارهی هر یک از فرایض دینی مورد س?ال قرار میگیرند. عقبه های قیامت از نظر شیخ مفید شیخ مفید در مباحث کلامی خود به عقل و داوریهای آن بیشتر اعتماد مینماید و مفاهیم و مسایل کلامی و دینی را بر این اساس تفسیر مینماید و در شرح کلام صدوق میگوید: عقبه های قیامت همان احکام دینی است که انسانها باید در روز قیامت پاسخگوی آنها باشند ولی هرگز مقصود این نیست که حقیقتاً در سرای دیگر کوهها و گردنه های صعبالعبوری بر صراط قرار دارد و بندگان موظفند تا از آنها عبور نمایند و خود را به بهشت برسانند، بلکه مقصود از «عقبه»(گردنه) که در قرآن و روایات آمده است، همان دستورات الهی است که از آنجا که رعایت آنها تحمل مشکلات و دشواریهایی را همراه دارد از آنها به «عقبه» تعبیر شده است. سپس میافزاید: التزام به آنچه «حشویه» میگویند که روز قیامت، کوههایی با گردنه ای صعبالعبور آفریده میشود و اهل محشر باید از آنها عبور نمایند، ادعایی بدون دلیل است، زیرا نه از نظر دلایل نقلی مطلب روشن و قابل اعتمادی در دست است و نه عقل در این باره قضاوت و حکمی دارد، زیرا آنچه از نظر عقل لازم و قطعی است، این است که بر اساس اصل حکمت الهی به برپایی قیامت حکم قطعی مینماید، ولی در مورد خصوصیات یاد شده اگر چه امکان آن را نفی نمیکند، ولی هیچ گونه حکمی بر لزوم آن ندارد. در توضیح کلام مفید یادآور میشویم واژهی «عقبه» در قرآن در مورد برخی از فرایض و احکام الهی به کار رفته است چنان که میفرماید: (فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَما أَدْریکَ مَا الْعَقَبَةُ * فَکُّ رَقَبَة * أَوْ إِطْعامٌ فی یَوْم ذی مَسْغَبَة * یَتیماً ذا مَقْرَبَة * أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَة) «از گردنه صعبالعبور به آسانی و به سرعت بالا نرفت و نمیدانی که آن گردنه چیست؟ آزاد کردن بنده، یا طعام دادن در روز فقر و تهیدستی به یتیم خویشاوند یا مسکین فوقالعاده تهیدست و بیچاره». قرآن کریم در تفهیم معارف عمیق و تعالیم عالی خود از روش تمثیل و تشبیه بهره میگیرد، و بدین طریق فهم عمیقترین معارف را برای ذهنها و اندیشه های معمولی آسان میسازد. بررسی آیات تمثیلی قرآن خود بحث جداگانه ای را میطلبد که در حوصلهی بحث ما نیست.آیهی یاد شده در حقیقت از آیات تمثیلی قرآن است، که واقعیت غیر محسوس را به واقعیت محسوس تشبیه مینماید، همهی افراد با کوه و گردنه های صعبالعبور آن به نوعی آشنایی دارند و دشواری عبور از آنها برای نیل به مقاصد دنیوی برای همگان معروف و معهود است قرآن کریم در این آیات این واقعیت را بیان نموده است که رسیدن به مقاصد عالی اخروی و انسانی نیز در گرو تحمل مشکلات و سختیهایی است و راه رسیدن به آن رعایت قوانین الهی است و از آنجا که قوانین دینی با تمایلات مرزنشناس حیوانی تضاد و تصادم دارند، در حقیقت رعایت این قوانین بسان عبور از گردنه های سخت و صعبالعبور است و هر کس در دنیا به آسانی از این گردنهها بگذرد، یعنی قوانین الهی را کاملاً رعایت نماید در سرای دیگر نیز به آسانی از آنها خواهد گذشت و «محاسبه» برای او سهل و آسان خواهد بود. شاهد بر این مطلب آیات بعدی است چنان که میفرماید: (ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ * أُولئِکَ أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ * وَالَّذینَ کَفَرُوا بِ آیاتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ * عَلَیْهِمْ نارٌ مُؤصَدَةٌ) «سپس از انسانهایی میباشد که ایمان آورده و یکدیگر را به صبر و مهربانی سفارش مینمایند این گونه افراد در قیامت اهل سعادت و یُمن میباشند و آنان که به آیات ما کفر ورزیدهاند، در سرای دیگر اهل شومی و شقاوتند، آتشی از هر جهت آنان را احاطه خواهد کرد». در این آیات سرنوشت اخروی انسانها و این که از اهل سعادت و یا شقاوت خواهند بود، نتیجهی عبور آنان از «گردنهها» دانسته شده و گردنهها نیز به آزاد نمودن بردگان، اطعام یتیمان و تهیدستان، سفارش به صبر و مهربانی، در پرتو ایمان به خدا تفسیر شده است بنابراین مقصود از عقبهها، همان ایمان به خدا و احکام الهی است، نه این که در واقع، کوهها و گردنههایی صعبالعبور در قیامت پدید میآیند و به اهل محشر دستور داده میشود تا از آنها بگذرند و وارد بهشت گردند بدیهی است آنچه در گذشتن از این نوع گردنهها موثر و سودمند است، قدرت و توانایی جسمانی است نه ایمان و اعمال صالح ـ و حال آن که آنچه در قیامت مایهی رسیدن به بهشت میباشد ایمان و عمل صالح است و توانایی جسمانی هیچگونه تأثیری در این رابطه ندارند. بنابراین میتوان گفت آنچه مُعلّم شیعه (شیخ مفید) در این باره بیان نموده است صحیحتر و واقعبینانه تر به نظر میرسد. |
ABOUT
MENU
Home
|