سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در انتظار ظهور

 

یا أیها العزیز مسنا و أهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة  فأوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین

پر کن دوباره کیل مرا أیها العزیز !

آخر کجا روم به کجا أیها العزیز؟!

رو از من شکسته مگردان که سالهاست

رو کرده ام به سوی شما أیها العزیز !

جان را گرفته ام به سر دست و آمدم

از کوره راههای بلا أیها العزیز !

وادی به وادی آمده ام از درت مران

واکن دری به روی گدا ایها العزیز !

چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود

این کاسه را ..فأوف لنا .. أیها العزیز !

خالی تر از دو چشم من این جان نیمه جان

محتاج یک نگاه تو یا أیها العزیز !

ما - جان و مال باختگان - را رها مکن

بگذار بگذرد شب ما أیها العزیز !

دستم تهی است ..راه بیابان گرفته ام

دست من و نگاه شما أیها العزیز !


+نوشته شده در شنبه 89/5/2ساعت 4:18 صبحتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |