سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در انتظار ظهور

ارزش‌های اسلامی پس از رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) تغییر یافت و تجدید فرهنگ جاهلی توسط منافقان و فرصت‌طلبان بستر مناسب برای فتنه‌انگیزی در امت محمدی(صلی الله علیه و آله) به وجود آورد. آنچه در سقیفه و با دستپاچگی برای غصب حکومت صورت پذیرفت و حقیقتی که به شهادت فریقین در موقعیت‌های مختلف به وسیله رسول الله(صلی الله علیه و آله) مکرر مورد تأکید قرار گرفته بود با انگیزه‌های قدرت‌طلبانه به فراموشی سپرده شد؛ قریش نسبت به حضرت علی(سلام الله علیه) نظر بسیار بدبینانه‌ای داشتند و او را قاتل عزیزان خود می‌دانستند. این خون‌ها اگر چه در کنار محمد(صلی الله علیه و آله) و با انگیزه دینی ریخته شده بود اما در هر حال از شمشیر علی(سلام الله علیه) چکیده بود. از این رو آنان از هیچ کوششی برای حذف و به فراموشی سپردن شخصیت بی‌بدیل علی(سلام الله علیه) دریغ نورزیدند و در بیست و پنج سالی که امیرمؤمنان(سلام الله علیه) به خاطر مصلحت اسلام سکوت کرد کینه‌های دیرین خویش را نسبت به شخص آن حضرت اعمال نمودند.
شبهه‌افکنی‌ها و فتنه‌ها در زمان حیات امام علی(سلام الله علیه) را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد: 1. کینه‌ها و فتنه‌ها در زمان خلفا نسبت به شخص امام علی(سلام الله علیه) 2. شبهه‌ها و فتنه‌ها در زمان حکومت آن حضرت.
1. کینه‌ها و فتنه‌ها در زمان خلفا نسبت به شخص امام علی(سلام الله علیه)
شیوه خلفا در برخورد با امام علی(سلام الله علیه) از همان روزهای اول در جهت تضعیف موقعیتی بود که امیرالمؤمنین در دوران رسول الله داشته است. لذا عمر گفت: "جلوگیری مردم از خلافت علی(ع) جز به قصد کوچک کردن او نبوده است " یا هنگامی که خلیفه دوم در امر خلافت پس از خود تصمیم‌گیری می‌کرد شش نفری را که برگزید به هر کدام نسبتی داد و با ذکر این نسبت‌ها قصد داشت لیاقت آنها را برای خلافت در مرحله اول کوچک جلوه دهد، در این میان به امام علی(سلام الله علیه)چنین نسبت داد که: "فیه دعابه " او فردی شوخ طبع است.
ابن‌ابی‌الحدید، ضمن بیان اینکه موقعیت طلحه و زبیر از علی(سلام الله علیه) بود می‌گوید: دو نفر اول! علی را پایین آورده و عظمت او را از بین برده حرمت او را شکستند به طوری که میان مردم فراموش شد بعدها اکثر کسانی که خصایص او را در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌شناختند مردند و کسانی آمدند که او را جز به عنوان یکی از مسلمین عادی نمی‌شناختند نهایت چیزی که از افتخارات او وجود داشت اینکه پسر عموی رسول الله(صلی الله علیه و آله) شوهر دختر او و پدر نواده اوست غیر از اینها همه چیز فراموش شد و از سوی قریش کینه‌ای علیه او صورت گرفت که نسبت به هیچ کس وجود نداشت.
در همین حال ملاحظه می‌کنیم که موقعیت علی(سلام الله علیه) را به جایی رساندند که عثمان به او می‌گوید: "ای علی! تو از مروان‌ابن‌حکم نزد من بهتر نیستی " و خود حضرت می‌فرماید: "من از بعد از رحلت پیامبر همیشه مظلوم بوده‌ام " و نیز امام باقر(سلام الله علیه) درباره موقعیت حضرت پس از رحلت فرمود: "بین تمام هواداران امام در عراق کمتر از پنجاه نفر معرفت حقیقی نسبت به او داشتند. "
جانسوزتر از همه آنکه وقتی ابن‌ابی‌الحدید از استاد خود می‌پرسد که چگونه علی(سلام الله علیه) در مدت 25 سال توانست جان سالم به در برد. استاد گفت: اگر نبود که او بینی خود را بر خاک مالید و صورت خود را بر خاک نهاد، کشته می‌شد. او خود را از حضور (در عرصه اجتماع و سیاست) بازداشت و مشغول عبادت شد، در قرآن نظر می‌کرد، او از موضع اول خود (در حیات پیامبر) دست برداشت، شمشیر را به فراموشی سپرد... . او خود را سیاح در زمین و راهب در کوه‌ها نشان داد و حتی خلفا را اطاعت می‌کرد... آنها نیز او را رها کرده و درباره او سکوت کردند... و انگیزه‌ای نداشتند تا او را بکشند و اگر غیر از این بود کشته می‌شد.
سیمای تغییر ارزش‌های الهی در سخنان امام علی(سلام الله علیه)
امیرمؤمنان علی(سلام الله علیه) وضعیت حاکم بر جامعه را پس از 25 سال شدیداً نیازمند اصلاح می‌داند و باید آنان که بر اساس ارزش‌های جاهلی حاکمیت و ولایت یافته‌اند کنار گذارده شوند و افرادی با معیارهای الهی برگزیده شوند لذا در روز دوم خلافت خویش در سخنانی فرمود: "بدانید-که روزگار- دگرباره شما را در بوته آزمایش ریخت، مانند روزی که خدا، پیامبر شما را برانگیخت به خدایی که او را به راستی مبعوث فرمود، به هم خواهید درآمیخت و چون دانه که در غربال ریزند یا غذای داخل دیگ هنگام جوشش زیر و رو خواهید شد آنچنان که افراد بالا، پایین و پایین بالا قرار خواهند گرفت، آنانکه در اسلام به راستی سبقت داشتند، ولی کنار زده شده بودند سرکار خواهند آمد و کسانی که با ترفند و نیرنگ خود را پیش انداخته بودند، عقب زده می‌شوند... " و در ترسیم شرایط حاکم فرمود: "جهانی تیره است- و بلا بر همگان چیره- بلایی که پیران در آن فرسوده شوند و خردسالان پیر و دیندار تا دیدار پروردگار در چنگال رنج اسیر " و نیز فرمود: "مردم! ما در روزگاری ستیزنده و ستمکار و زمانه‌ای ناسپاس که نیکوکار در آن بدکار به شمار آید و جفا پیشه در آن سرکشی افزاید به سر می‌بریم، از آنچه دانستیم سود نمی‌بریم و آنچه را نمی‌دانیم نمی‌پرسیم و از بلایی تا بر سرمان نیامده نمی‌ترسیم. " آن حضرت حاکمیت احکام جاهلیت و گرایش به بدویت و اینکه از اسلام جز نامی باقی نمانده است را با صراحت این چنین بیان می‌نماید: "زنهار که اینک دست از رشته طاعت کشیده‌اید و با احکام جاهلیت بر دژ الهی که فراگردتان کشیده شده است شکاف وارد آوردید. در حالیکه خداوند سبحان جماعت متحد این امت را با این رشته همبستگی پیوندشان داد تا در سایه‌اش آرام گیرند و در پناهش بیاسایند، نعمتی که هیچ آفریده‌ای بهایش را نمی‌یابد که از هر بهایی برتر و از هر منزلتی گرانقدرتر است. و بدانید که شما پس از هجرت- و ادب آموختن از شریعت- به خوی بادیه‌نشینی بازگشتید و پس از پیوند دوستی دسته دسته شدید. با اسلام جز به نام آن بستگی ندارید و از ایمان جز نشان آن را نمی‌شناسید. "
تکیه بر نااهلان و انزوای صالحان که پیشتر نیز بدان اشارت رفت در سخن حضرت این‌گونه آمده است: "و چون خدا فرستاده خویش را نزد خویش برد، گروهی به قهقرا بازگشتند و با پیمودن راه‌های گوناگون به گمراهی رسیدند. و به دوستانی که خود گزیدند پیوستند و از خویشاوند گسستند، از وسیلتی که به دوستی آن مأمور بودند جدا افتادند و بنیان را از بن برکندند و در جای دیگر بنا نهادند اینان معادن هرگونه گناهند و هر فتنه‌جو را درگاه و پناه " و همچنین فرمود: "چون او- حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)- به سوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در کار حکومت به هم افتادند- و دست ستیز گشادند- و به خدا در دلم نمی‌گذشت و به خاطرم نمی‌رسید که عرب، خلافت را پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) از خاندان او برآرد، یا مرا پس از وی از عهده‌دار شدن آن باز دارد. "
2. شبهه‌ها و فتنه‌ها در زمان حکومت حضرت علی(سلام الله علیه)
از جمله فتنه‌هایی که از پیش در برابر خلافت حضرت علی(سلام الله علیه)برنامه‌ریزی شده بود طراحی و تمهیداتی بود که طلحه، زبیر و سعد بن ‌ابی‌وقاص که داعیه خلافت داشتند برای جانشینی عثمان انجام داده بودند.
عدم آمادگی جامعه، نیز از عللی است که باید مورد توجه قرار داد یعنی چنانکه گذشت جامعه‌ای که به مرور زمان ارزش‌هایش تغییر یافته و به جامعه جاهلی نزدیک شده بود و معیارهای ارزشی حاکم بر مردم بیشتر در جهت کسب مال و غنائم و زمین و ... و اشرافی‌گری جاهلی بود حاکمیت فضایل و ارزش‌های راستین و عدالت علوی را برنمی‌تافت چنانکه خود آن حضرت فرمود:

"اگر بخواهد جامعه را به گونه ای تربیت کند که در زمان رسول الله(صلی الله علیه و آله) بود تنها خواهد ماند " و در پاسخ کسانی که برای دعوت او به پذیرش خلافت آمده‌اند فرمود: "از من دست بردارید و دیگری جز مرا بطلبید، که روی به کاری داریم که چهره‌ها و رنگ‌های گوناگون دارد. نه دل‌ها را در برابر آن طاقت شکیبایی است و نه عقل‌ها را تاب تحمل. "
هنگامی که امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) بر سر کار آمد این انحرافات و مشکلات در حد گسترده‌ای به عنوان یک مانع و مشکل اساسی بر سر راه او قرار گرفت و او را که قصد احیای دوران پیامبر(صلی الله علیه و آله) را داشت با زحمات فراوانی روبرو کرد تا جایی که پس از چهار سال و اندی در محراب عبادت به شهادت رساند، ما ضمن بررسی این مشکلات، موضع آن حضرت را در مبارزه با آنها بیان خواهیم کرد.
1. مشکلات موجود در راه تحقق عدالت اقتصادی
یکی از مشکلات اساسی امام، که جنگ جمل یکی از نتایج عملی آن بود چیزی است که با عنوان فوق می‌توان آن را نشان داد. از زمانی که مهاجرین بر انصار برتری یافتند و اموال بیت‌المال بر اساس اهمیت خانواده‌های عرب تقسیم گردید و صحابه‌ای که زودتر ایمان آورده بودند سهم بیشتری دریافت کردند-در حالی که هیچ وجه شرعی نداشت- این مشکل آغاز شد.
امام که معتقد بود این‌گونه برخوردها تبعیض و خلاف قرآن است بنای مخالفت با آنها را گذاشت، در این راه برای او مشکلاتی پدید آوردند و علی‌رغم توصیه گروهی از اصحاب، بر ملاحظه اشراف عرب در برابر عجم و موالی و... حضرت علی(سلام الله علیه) آن را نپذیرفت.
این مشکلات به قدری گسترده بود که امام مجبور شد تا در این باره با اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سخن بگوید. اصحابی که می پنداشتند چون زودتر از دیگران ایمان آورده‌اند باید سهم بیشتری دریافت کنند، امام خطاب به آنان فرمود: "ای گروه مهاجر و انصار! آیا با اسلام خود بر خدا و رسول منت می‌گذارید؟ " و با استدلال بر قرآن می‌فرماید: "مشی او چنین است که کسی را جز به تقوا بر دیگران برتری نخواهد داد " در پاسخ به طلحه و زبیر که از او می‌خواهند او نیز همچون عمر بعضی را بر بعضی برتری دهد فریاد می‌زند: "افسّنه رسول الله اولی بالاتباع ام سنه عمر " و وقتی مخالفت صریح امام را دیدند راهی مکه شدند تا رو در روی امام بایستند و بدین صورت نطفه جنگ جمل شکل گرفت.
2. مشکل تبعیض نژادی
مسائل مربوط به نژاد از وقتی در دنیای اسلام آغاز شد که در زمان خلیفه دوم کشورهای ایران و شامات بر عرب‌ها مفتوح شد و برده‌‌های ایرانی و رومی به داخل حوزه اسلامی آورده شدند قضیه تبعیض نژادی در جامعه اسلامی به عنوان یک مسئله از سنت‌های خلیفه باقی ماند که حضرت می‌بایست آن را نیز اصلاح نماید.
یعقوبی می‌گوید: علی(سلام الله علیه) اموال را میان مردم به شکل مساوی تقسیم می‌کرد و به موالی-بردگان عجم آزاد شده- به همان اندازه داد که به عرب‌ها می‌داد، وقتی علت را پرسیدند فرمود "در کتاب خدا فرزندان اسماعیل بر اسحاق برتری ندارند " ابن‌دأب از ام‌هانی خواهر امام علی(سلام الله علیه)نقل می‌کند که پس از آگاهی از تساوی حقوق خود و کنیز خویش، با عصبانیت نزد امام رفت و گفت: باید به او پول بیشتری بدهد اما حضرت فرمود: "در قرآن برتری عرب بر عجم را نیافته است. "
حضرت در بیانی دیگر فرمود: "حضرت آدم نه غلام به دنیا آورده و نه کنیز، بندگان خدا همه آزادند. اکنون مالی نزد من است و من بین سیاه و سفید فرقی نخواهم گذاشت و آن را به گونه مساوی تقسیم خواهم کرد. "
3. مشکل انحراف دینی
یکی دیگر از مسائلی که مشکل بزرگی بر سر راه اصلاح جامعه اسلامی در زمان روی کارآمدن امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) وجود داشت این بود که بعضی انحرافات دینی به عنوان یک امر دینی در میان مردم مقبول بود.
نمونه این انحرافات که امام با آن درگیر می‌شود این است که عده‌ای با وجود قرآن و سنت برای خود حق تشریع قائل بوده و خود در حل مسائل رأی مستقل می‌دهند. مسئله حق تشریع قائل شدن و در مرحله بعد باور و پذیرش مردم-که این کارها جنبه شرعی دارد- بسیاری از مفاسد را به دنبال داشت.
از دیگر انحرافات دینی این است که کارهای خلیفه اول و دوم برای مردم به صورت سنت شرعی و دینی در آمد و در قالب الگو و عملی صحیح برای مردم تلقی شد. عثمان صریحاً سنت را شامل عمل پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اعمال ابوبکر و عمر می‌دانست. و مردم نماز تراویح که از جانب خلیفه دوم قرار داده شده است را به عنوان سنت وی تلقی می‌کنند و به عنوان یک سنت شرعی به آن عمل می‌کنند.
از جمله مطالبی که زمینه انحراف دینی را گسترش می‌داد دروغ‌گویی در حدیث و نقل مطالب کذب از پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است. چنانچه پیامبر(صلی الله علیه و آله) در زمان خود سعی در جلوگیری از اشاعه دروغ داشتند.
زمینه دیگری که بستر بسیاری از انحرافات گردید جلوگیری از نقل و روایت و کتابت حدیث بود که در زمان خلفای سه‌گانه اعمال می‌شد و چنانچه رشیدرضا گفته این مسئله ضربه بسیار بزرگ و جبران‌ناپذیری به فرهنگ اسلامی زده است و این نهی در کتابت به صورت یک سنت برای دیگران درآمد تا جایی که برخی از اصحاب بعضی از احادیث مکتوب خویش را سوزاندند یا بعضی حتی از نقل حدیث خودداری کردند. این در حالی است که از خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) روایاتی نقل گردیده که حدیث را بنویسند.
4. مشکل فساد داخلی
چنانکه گذشت، عمده توجه خلفا به فتوحات و گسترش حوزه خلافت و حوزه جغرافیایی اسلام معطوف بود و مسائل داخلی جامعه و اصلاح آن مورد نسیان و فراموشی قرار گرفته بود امام علی(سلام الله علیه) وضع داخلی را این‌گونه ترسیم می‌نماید: "آگاه باشید که وضعیت امروز شما همانند روزی است که خداوند پیامبرش را مبعوث کرد " و در کلامی دیگر می‌فرماید: "آگاه باشید که شما بعد از آنکه هجرت کردید دوباره اعرابی شدید-به جاهلیت بازگشتید- و بعد از وحدت دو مرتبه متفرق شدید، شما رابطه‌تان با اسلام جز به اسم نیست و شناختتان نسب به ایمان جز به ظاهر نیست شما بند اسلام را گسستید، حدود الهی را تعطیل کردید و احکام او را از بین بردید. "

در کلام دیگری می‌فرماید: "خداوند شما را رحمت کند بدانید شرایط زمانی شما به‌گونه‌ای است که گویندگان حق اندک هستند، زبان‌های صدق خاموشند ملازمان حق ذلیل و خوار بوده و مردمان همه به عصیان و گناه رو آورده‌اند " و امام در ضمن تحلیل جنگ‌های داخلی خود با مفسدین می‌فرماید: "امروز وضعیت ما به گونه‌ای شده که با برادران مسلمان خود در حال جنگ هستیم چرا که گمراهی و کجی و شبهه و تأویلات ناصحیح در اسلام وارد شده است. "
مشکلات امام علی(سلام الله علیه) در مسیر اصلاحات و تلاش‌های حضرت در این زمینه
اگر بین دوره بیست و پنج ساله پس از پیامبر و پنج ساله خلافت امیرالمؤمنین مقایسه‌ای صورت گیرد به راحتی می‌توان این نکته را درک کرد که امام در جهت اصلاح وضع داخلی بوده است.
تلاش‌های امام برای اصلاح جامعه دو گونه‌ است: 1. مواضع اصلاحی از راه تبیین حقایق الهی؛ 2. جنگ با مفسدین.
از جمله کارهای امام در از بین بردن مفاسد، سخنرانی‌ها، خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار گسترده‌ای است که در تشویق مردم بر تقوا و نفی دنیاطلبی ایراد شده است. با نگاهی به نهج‌البلاغه که تنها قسمتی از سخنان امام است ملاحظه می‌کنیم که درصد بسیاری از خطبه‌ها و نامه‌ها در تعریف دنیا و آخرت، بیان صفات متقین و منافقین و امر مردم به اطاعت از قرآن و سنت می‌باشد و این مقدار سخن در باب تقوا که از حد عادی بسیار فراتر است به خوبی نقش امام را در زدودن مفاسد نشان می‌دهد. امام(سلام الله علیه) در بیان نقش خود در اصلاح امور می‌فرماید: "آیا من به وزنه سنگین، قرآن، در میان شما عمل نکرده و وزنه کوچک، عترت، را در میان شما نمی‌گذارم؟ من پرچم ایمان را در میان شما استوار کرده، شما را بر حدود حلال و حرام آگاه کردم، با عدالت خویش لباس سلامت را بر شما پوشانده و با گفتار و کردار خود امور خیر و معروف را در میان شما گستراندم، من به شما فضایل اخلاق را نشان دادم.
همچنین امام(سلام الله علیه) حاضر نشد در مسئله عدالت اقتصادی، سخنان بعضی مصلحت‌اندیشان که می‌گفتند علی باید بیشتر مراقب اشراف باشد را بپذیرد. او ضمن جمله‌ای فرمود: "آیا پیروزی را با ظلم به کسانی که زمام امورشان به دست من افتاده است به دست آورم؟

هنگامی که مشاهده می‌کند عده‌ای به جهت عدم اعراب‌گذاری قرآن آن را به غلط می‌خوانند و امکان دارد این مسئله کم کم به تحریف قرآن منجر شود ابو الاسود دئلی را صدا زده و علم نحو به او یاد می‌دهد تا قرآن محفوظ بماند و هنگامی که ملاحظه می‌کند دیگران از نقل احادیث جلوگیری کرده و این مطلب ضربه محکمی به فرهنگ اسلامی زده و باعث فراموشی سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌شود. خود به نقل حدیث می‌پردازد و امر به نوشتن آن می‌کند.
حضرت امیر(سلام الله علیه) هرگاه احساس می‌کند حقی باطل و معروفی منکر گردیده است در برابر آن قیام نموده و آن را بر نمی‌تابد لذا هنگامی که از حسن بصری راجع به امام علی(سلام الله علیه) پرسیده می‌شود، در بیان مهمترین صفت امام، ویژگی اصلاح امور را یاد می‌کند و می‌گوید: "او راه را به مردم نشان داده و دین را هنگامی که انحراف و کجی دچار آن شده بود استوار و مستقیم کرد. "
بعضی از کوفیان ضمن شعری خطاب به علی(سلام الله علیه) چنین سرودند:
اَوضحتَ مِنْ دینِنا ما کانَ مُشْتَبِهاً
جَزاکَ رَبَّکَ عَنا فیهِ اِحساناً
آنچه از دین را که بر ما مشتبه بود واضح کردی، خداوند جزای خیر از طرف ما به تو بدهد.
چون بررسی فتنه‌ها و جنگ‌های معروف در زمان خلافت آن حضرت که در بیان رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز به آن اشارت رفت کما بیش بر همگان روشن است و موجب طولانی شدن مقاله خواهد شد از ذکر این قسمت-جنگ با مفسدین- خودداری نموده و علاقمندان را به کتب سیره و زندگانی آن امام همام ارجاع می‌دهیم...


+نوشته شده در دوشنبه 88/12/24ساعت 9:39 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |