سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در انتظار ظهور

 

 

تکه ی گمشده ای از پر پرواز کم است
یازده یار شمردیم ولی باز کم است
این همه آب که جاری است نه مروارید است
عرق شرم زمین است که سربازکم است


+نوشته شده در جمعه 89/1/27ساعت 2:16 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |



امیر تیمور گورگان در هر پیشامدی آن قدر ثابت قدم داشت که هیچ مشکلی سد راه وی نمی شد. علت را از او خواهان شدند،گفت:وقتی از دشمن فرار کرده بودم و به ویرانه ای پناه بردم و در عاقبت کار خویش فکر می کردم؛ناگاه نظرم بر موری ضعیف افتاد که دانه غله ای از خود بزرگتر را برداشته و از دیوار بالا می برد.

چون دقیق نظر کردم و شمارش نمودم،دیدم آن دانه 67 مرتبه بر زمین افتاد و عاقبت آن مورچه چنان قدرتی در من پدیدار گشت که هیچگاه آن را فراموش نمی کنم.

با خود گفتم:ای تیمور تو از موری کمتر نیستی ،برخیز و در پی کار خود باش.سپس برخاستم و همت گماشتم تا به این پایه از سلطنت رسیدم.


+نوشته شده در جمعه 89/1/27ساعت 1:49 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |



روزی از روزها که در نزد پیامبر بودم در مقام دعا گفتم: خدایا مرا نیازمند هیچ یک از بندگانت نکن .

وقتی پیامبر خدا دعای مرا شنید، گفت: على جان! اینگونه دعا نکن، زیرا هیچ کس نیست که نیازمند مردم نباشد.

گفتم: پس چگونه دعا کنم ای رسول خدا؟!

فرمود: بگو، خدایا! مرا نیازمند مردم بد نکن .

پرسیدم: چه کسانى از مردمان بد، به شمار مى‌آیند؟

فرمود: کسانى که چون به نعمتى دست یابند و دارا شوند، آن را از دیگران دریغ دارند و وقتی که خود به چیزى محتاج شوند و با آنان برخلاف انتظارشان رفتار گردد، و درخواستشان بجا آورده نشود، بر آشوبند و زبان به سرزنش گشایند.


+نوشته شده در جمعه 89/1/27ساعت 1:44 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |



مرگ بریده شدن علاقه روح از بدن است .مرگ یعنى آغاز سفر از این دنیا به سراى آخرت

بعد از مرگ، انسان را به جایى منتقل مى کنند که نامش ‍ قبر است، و قبر منزل موقتى مردگان مى باشد. در هنگام مرگ و قبض روح، ممکن است سختیها و شداید فراوانى - در اثر اعمال و افکارى که در دنیا کسب نموده است - به انسان هجوم آورد. و بعد از این ناراحتیها و رنجهاى عالم قبر و برزخ شروع مى شود، تاریکى و ظلمت قبر، سوال نکیر و منکر، فشار قبر، حمله حیوانات گوناگون به بدن و...

آدمى، باید خود را براى چنین سفرى آماده سازد و از حالا به فکر سختى‌هاى راه طولانى خود باشد. و اینجاست که نماز - این باشکوهترین عمل عبادى الهى - به یارى انسان مى شتابد و از او در بحرانى ترین و طوفانى ترین لحظات، دستگیرى مى‌نماید، چنانکه پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ملک الموت به من گفت که: هر کس مواظب اوقات نمازهاى پنجگانه‌اش باشد، من از مادر به او مهربانتر مى باشم .

امام صادق علیه السلام فرمود: ان ملک الموت، یدفع الشیطان عن المحافظ على الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله، فى تلک الحالة العظیمة

در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.

ملک الموت به هنگام قبض روح، شیطان را از آن انسانى که بر نمازش ‍ محافظت داشته دفع مى‌کند، و در آن حالت هولناک و پر وحشت، شهادت به توحید و رسالت را به او تلقین مى‌کند.

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: الصلاة شفیع بینه و بین ملک الموت و انس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنکر و نکیر

نماز شفیع نمازگزار در نزد ملک الموت و مونس در قبر و بسترى نیکو در قبر و پاسخ، به سوال نکیر و منکر مى‌باشد.

سعید بن جناح مى‌گوید: در مدینه، در منزل امام محمد باقر علیه السلام بودم .حضرت ابتدا، بدون اینکه سوالى شده باشد، فرمود: "من اتم رکوعه، لم تدخله وحشه فى قبره"  هر کس رکوع خود را در درست و کامل به جاى آورد، وحشت قبر به او راه نیابد.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: "ما من عبد، اهتم بمواقیت الصلاة و مواضع الشمس، الا ضمنت الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاة من النار"

بنده‌اى نیست که به وقتهاى نماز و مواضع خورشید، اهتمام دارد، مگر اینکه راحتى و آسایش در موقع مرگ و از بین رفتن ناراحتیها و غمها و رهایى از آتش را برایش ضمانت مى‌نمایم .

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:  صلاه اللیل، سراج لصاحبها فى القبر  نماز شب، چراغى است براى صاحبش در قبر.

خداوند به یکى از پیامبرانش خطاب نموده، فرمود: "قم فى ظلمة اللیل، اجعل قبرک روضة من ریاض الجنة" تیرگى شب، به عبادت برخیز تا قبر تو را باغى از باغهاى بهشت قرار دهم .

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:  ان القبر ینادى کل یوم بخمس ‍ کلمات، انا بیت الفقر، فاحملوا الىّ کنزا، انا بیت الظلمة فاحملوا الىّ سراجا،... قبر در هر روز به این کلمات پنجگانه ندا در مى دهد، من خانه فقر و تهیدستیم ، پس ذخیره‌اى براى خودتان به اینجا بفرستید. من خانه تاریکى‌ام، چراغى در این خانه بیاورید،... گفته شد: آنها کدامند؟ حضرت فرمود:  "و اما السراج فصلاة اللیل و اما الکنز فکلمه شهاده لا اله الا الله" ... چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و... مى باشد.

حضرت رضا فرمود: بر شما باد به نماز شب ! بنده‌اى نیست  که آخر شب برخیزد و هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بجاى آورد، و در قنوت وتر، هفتاد مرتبه استغفار کند، مگر آنکه پاسخ داده شود به ایمنی از عذاب قبر و از عذاب جهنم و  نیز عمرش طولانى شود

وقتى که جناب ابوذر غفارى (ره) به مکه معظمه مشرف گردیده بود نزد کعبه ایستاد، و خطاب به مردمى که براى حج از اطراف عالم در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود:

چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و...

ایها الناس ! منم جندب بن سکن غفارى، منم خیر خواه شما و مهربان بر شما، به سوى من بیایید.

مردم از اطراف دور او جمع شدند، فرمود:

اى مردم ! هر گاه یکى از شما خواست به سفرى برود، هر آینه زاد و توشه‌اى

براى خود بر مى‌دارد - به آن اندازه که در سفر دارد - و چاره اى از آن ندارد، پس هر گاه چنین است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه راه، در این هنگام مردى برخاست و گفت: پس ما را راهنمایى کن اى ابوذر!

فرمود: ... "صل رکعتین فى سواء اللیل لوحشه القبور"  در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.


+نوشته شده در جمعه 89/1/27ساعت 1:39 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |



بر خی از انتظارات هدایتگر و سعادت آفرین که امام زمان(عج) در زمان غیبت خویش از شیعیان و پیروان خویش دارد :

1-دعا برای فرج: شیعه در فراق امام خویش نمی تواند آرام گیرد و شب و روز نسوزد و لحظه به لحظه چشم به ظهور مولا و امام خویش نباشد. نشانه انتظار سازنده و کار ساز آن است که تلاش نماید تا زمیته ظهور را در جامعه بیشتر آماده سازد.یکی ازراههای زمینه سازی برای ظهور دعاهای دلسوزانه و مشتاقانه است آن هم دعا برای فرج و ظهور مهدی (ع‍ج) که هم باعث تقویت و تلقین روح انتظار میشود و هم آمادگی انسان را بیشتر می سازد به همین جهت است که مهدی منتظر از شیعیانش انتظار دارد و مجدانه می خواهد که برای فرج دعا کنند.آنجا که فرمود: ((برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید زیرا همین موجب فرج و گشایش شماست.))

در این زمینه موعود جهانی فرمود : (( اما ظهور فرج به اراده خدای که یادش بلند مرتبه است برمی گردد و کسی که ‌‌‌‍‍‌برای آن وقت تععین کند دروغ گفته است)).

2- همدلی و اتحاد: از دیگر انتظارات امام زمان از شیعیانش این است که بر محور فرامین الهی و تعهداتی که در مقابل امامان خویش دارند همدل و متحد باشند چرا که همدلی هم مو فقیت دنیوی آنها را در پی دارد و همه زمینه تعجیل فرج و ظهورعدالت گسترجهان هستی را فراهم می سازد.

3- جلب محبت اهل بیت(ع) و ترک گناهان : پاداش رسالت پیامبراکرم (ص) این است که مردم به جانشینان او یعنی امامان معصوم محبت و ارادت داشته باشند و همین محبت عامل مهمی است در بازدارندگی از گناهان و معصیت ها. امام زمان نیز در همان راستا یکی از انتظاراتش که از شیعیانش دارد این است که در پی جلب و کسب محبت ما اهل بیت باشید و از انجام گناه و اموری که باعث ناراحتی می شود به شدت پرهیز کنید.آن حضرت در سخن خیر خواهانه خویش چنین می فرماید: (( پس باید هر یک از شما کار هایی را که مو جب جلب محبت ما می شود انجام دهد و باید از کار های که خشم و غضب ما را در پی دارد اجتناب کند پس آگاه باشید که مرگ آدمی نا گهان می رسدکه در (آن وقت دیگر)توبه سودی نمی رساند و ندامت و پشیمانی (نیز) نمی تواند او را از عذاب بر هاند.))

بده سوزی که ازهجرت بسوزم      بده اشکی که در پایت بریزم

بده رنجی که رنجور تو باشیم        سرودی ده که مسرورتوباشم

بده عقلی که مجنون تو باشد         همه حیران و مفقون تو  باشد

4-پرواپیشگی و تسلیم : از مهم ترین انتظارات آن حضرت از شیعیان و پیروان خویش این است که با تقوا ی الهی را پیشه ساخته سراپا تسلیم اوامر و نواهی امامان معصوم باشند. در این صورت است که سعادت دنیوی و اخروی انسان تامین می شود.آن امام رئوف در کلام رسای خود فرمود: ((  از خدا بترسید و تسلیم امر ما باشید و کارها را به ما واگذار کنید پس بر ماست که شما را از سرچشمه سیراب گردانیم همان گونه که بردن شما به سوی سر چشمه به وسیله ما بوده است و در پی آنچه از شما پوشیده است نروید.))  

اگر قدر تو را دانسته بودیم    اگر عهد و وفا نشکسته بودیم

دل ما خانه غم ها نمی شد    غم هجران نصیب ما نمی شد

اگر شرط تولا کرده بودیم       آنچه گفته مولا کرده بود یم

نمی شد روز ما شام سیاهی      نمی شد قسمت مااین جدایی

5- مراجعه به علما :در دوران غیبت کبری هر چند دست الطاف امام زمان از پشت ابرها ی غیبت بر سر امت و شیعیان سایه افکنده است اما نیاز مبرم وجود دارد که برای سر پرستی امت و شیعیان و هدایت و گره گشایی از مشکلات آنان فرد و یا افرادی باشند تا مردم با مراجعه به آنها تفسیر سخنان امامان خویش را بدست آوردند و پاسخ پرسش های خود را دریابند و صراطمستقیم را پشتوانه فکری و علمی آن طی کنند.چنان که فرمودهاند: (( و اما حوادث پیش آمده به راویان حدیث ما مراجعه کنید زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم.))


+نوشته شده در جمعه 89/1/27ساعت 1:36 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |



امام صادق (ع) فرمود:

« هر کس دست خود را بسوی خدای عزوجل دراز کند خداوند شرم می کند آن را خالی برگرداند »

دعا کردن همواره چیزی را از خدا طلب کردن نیست ، بلکه گاه فراموش کردن خود و احتیاجات خویش است و محو شدن در ذکر و یاد پروردگار، که والاترین و باشکوه ترین مرتبه دعاست و ضامن عالی ترین خواسته ها و بخشش هاست.

خداوند تعالی فرمود:

« هرکس چنان به یاد من باشد که فراموش کند چیزی را از من بخواهد، بهترین چیزی را که به درخواست کنندگان می دهم به او می بخشم »

خوب می دانیم که دعا برای برادر مومن و مسلمان در غیاب او اجابت را نزدیک می کند و روزی را فرود می آورد و بلا و مصیبت را دور می کند. حال توجه کنیم که دعا برای مولایمان ، صاحب الزمان ، مهدی فاطمه (ارواحنا فداه) ، چه فضیلت ها دارد و چه آثار بزرگ و ارزنده ای در پی می آورد ، همو که تمام هستی ما به یمن وجود اوست و اگر او نبود خداوند نه ما را می آفرید و نه هیچ موجود دیگری را . پس آن وجود عزیز را از یاد مبریم و دعا برای ایشان را هرگز فراموش نکنیم: اللهم کن لولیک ...


+نوشته شده در جمعه 89/1/27ساعت 1:35 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |



قال رسول الله (ص):
«هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت (وکفر) از دنیا رفته است.

مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِه ماتَ میتَةَ الْجاهِلِیَّةِ 

 منظور از معرفت و شناخت امام زمان، تنها دانستن نام و نام پدر و حسب و نسب او نیست، زیرا بعضى از کفار و دشمنان او نیز به این مقدار او را مى شناسند. بلکه این است که او را امام بداند و اطاعت او را بر خود واجب شمارد و به ولایت او اعتراف و اقرار داشته باشد.

شناخت ما نسبت به هر کس یا هر چیز به میزان نیاز ما به آن شخص یا آن شیء بستگی دارد

مثلا میزان شناخت ما نسبت به همکلاسی خیلی کمتر از یک دوست است یعنی نیازی نیست که حتما ما از جزئیات اخلاقی و رفتاری یک همکلاسی اطلاع داشته باشیم ولی برای دوستی باید از اخلاق و رفتار او نیز آگاه باشیم و در بقیه مسائل هم همینطور.

حالا شناخت ما به امام زمانمان(عج) چقدر باید باشد؟

ما به امام زمانمان چقدر نیاز داریم؟ آیا دانستن نام و ...کفایت می کند ؟ آبا خواندن چند روایت در مورد ظهور ایشان کافی است؟

شناخت ما نسبت به امام زمانمان باید در تمام ابعاد باشد یعنی ایشان را به طور کامل بشناسیم از نام و کنیه گرفته تا سیره مسئله امامت واینکه ناظر بر اعمال ما هستند و هر گاه صدایشان کینم مطمئنا جواب می گیرم وهر کس در این مطلب شک کند مطمئنا معرفتش نسبت به امام زمانش بسیار کم است.....

 شناخت ما باید به حدی باشد که ما را ملزم به اطاعت ازایشان نماید و اطاعت از امام زمان (عج) عین اطاعت از خداست.


+نوشته شده در جمعه 89/1/27ساعت 1:33 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |




دانی که انتظار تو با ما چه می کند؟
طوفان ببین به پهنه دریا چه می کند

آشفته ام چو موج به دریای زندگی
آشفتگی ببین به دل ما چه می کند

یکدم بپرس این همه غم این همه بلا
در خاطر شکسته ز غمها چه می کند

دور از بهار روی تو بی برگ مانده ام
بی برگ و بار مانده به دنیا چه می کند

بنشین ز راه لطف دمی در کنار دل
آخر بپرس این دل تنها چه می کند


+نوشته شده در جمعه 89/1/27ساعت 1:27 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |



 

 
صفای بـاغ رضوان داری ای دوست
نشان از روی جانان داری ای دوست

تویی یوسف که در هر کوی و برزن
هزاران پیـر کنعان داری ای دوسـت

یکی از بزرگترین امتیازات مکتب تشیع اعتقاد به امام حیّ و زنده است. ادیان و مذاهب دیگر یا رهبرانشان از دنیا رفته و یا هنوز متولد نشده اند، و تنها مذهبی که قائل است آخرین امام او زنده است و هستی به او می چرخد و تمام مشخصات آن امام را، حتی لحظه تولد او را ضبط و ثبت نموده است، مکتب تشیّع است.

پروفسور «هانری کربن‌» فرانسوی می گوید: «به عقیده من مذهب تشیّع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهی را در میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته است و به طور مستمر و پیوسته، ولایت را زنده و پا برجا می داند. مذهب یهود، نبوت را ـ که رابطه ای است واقعی میان خدا و عالم انسانی ـ در حضرت کلیم ختم کرده، و پس از آن به نبوت مسیح ـ علیه السلام ـ وحضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع می کند.

همچنین مسیحیان در حضرت مسیح متوقف شده اند. اهل سنت از مسلمانان نیز در حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ توقف کرده و با ختم نبوت در ایشان دیگر رابطه ای میان خالق و مخلوق موجود نمی دانند. تنها مذهب تشیع است که «نبوت» را به حضوت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ ختم شده می داند، ولی «ولایت» را که همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند.»

به همین جهت شیعه زمان ظهور آن یار غائب را لحظه شماری می کند و ایران به عنوان مرکز شیعه، مرکز انتظار شمرده می شود.

هانری کربن می گوید: «سرزمین ایران از دید اخروی، سرزمین انتظار است؛ قلمروی که در آن امام غایب دست اندرکار فرا رساندن ساعت موعود در زمان غیبت است.»

آنچه پیش رو دارید بیان برخی ادلة عقلی و نقلی زنده بودن حضرت صاحب الزمان، مهدی موعود ـ علیه السلام ـ است، که گرچه حیات آن حضرت بر شیعیان پوشیده نیست، اما به جهت پاسخگویی به مخالفان مطرح می گردد.



الف. دلائل عقلی
لزوم بعثت انبیا در تمام ادیان به اثبات رسیده است، در اسلام نیز دلائل عقلی فراوانی بر لزوم بعثت انبیا ارائه گردیده است. مانند برهان کمال مطلق بودن خداوند، و برهان لزوم هدایت بشر به سعادت ابدی، و دفع ظلم و...

همان براهین در اثبات امامت نیز جاری و ساری است، مخصوصاً با توجه به این نکته که در اسلام، نبوت خاتمه یافته، حکمت الهی اقتضا می کند که این خاتمیت همراه با نصب امامی زنده برای هر دوره و زمان باشد.

اگر در این دوران، امام زمان زنده و ناظر بر اعمال امت در کار نباشد، نظام احسن بودن هستی، و همین طور کمال مطلق بودن ذات احدیت، و برهان لزوم دستگیری انسانها و هدایت بشر خدشه دار می شود. به دلیل اینکه براهین عقلی در کتب کلامی به تفصیل بیان شده ودر حوصله این نوشتار نیست، از تفصیل آنها می پرهیزیم.



ب. دلائل نقلی
ادله نقلی به دو دسته تقسیم می شوند؛ یک گروه به صورت کلی وجود امام زنده را در هر عصر و زمان ضروری و لازم می دانند، دسته دوم، به صورت خاص وجود امام زنده و حاضر در هستی، و غائب از دیدگان را به اثبات می رسانند.


دلائل نقلی عام
دلائل نقلی کلی و فراگیر که وجود امام زنده را در هر زمان ضروری می دانند، فراوان است که اهم آنها از این قرار می باشد:

واسطه فیض الهی

از دیدگاه مذهب ژرف اندیش تشیع، امام هر زمان واسطه فیض الهی و مجرای رحمت خداوندی، و قلب عالم هستی به شمار می رود. اگر هستی و زمین لحظه ای از وجود حجت خدا و امام زنده خالی باشد، از هم می پاشد، و زمین اهل خویش را فرو خواهد برد.

امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ می فرماید: «نَحْنُ أئمّةُ الْمُسْلِمینَ، وَحُجَجَ الله عَلَی الْعالَمینَ وَسادَةُ المُؤْمِنینَ، وَقادَةُ الغُرِّ الْمُحَجَّلینَ وَمَوالِیَ المُؤمنینَ، نَحْنُ أمانُ أهْلِ الاَرْضِ کما أنَّ النُّجومَ أمانٌ لاهْلِ السَّماءِ وَنَحْنُ الذین بِنا یُمْسِکُ اللهُ السّماءَ أنْ تَقَعَ عَلَی الاَرْضِ إلاّ بِإذْنِهِ، وَبِنا یُمْسِکُ الارْضَ أنْ تَمیدَ بِأهْلِها، وَبِنا یُنْزِلُ الغَیْثَ وَبِنا یَنْشُرُ الرَّحْمَةَ، وَیُخرِجُ بَرَکاتِ الاَرْضِ، وَلَوْلا ما فی الاَرْضِ مِنّا لَساخَتْ بِأهْلِها؛ ما پیشوایان مسلمین، حجتهای خدا بر جهانیان، آقای مؤمنان، پیشوای رو سفیدان، و دوستداران و سرپرستهای مؤمنین هستیم. ما امان اهل زمین هستیم، چنانکه ستارگان پناه آسمانیان اند.

و ما کسانی هستیم که خداوند به وسیله ما آسمان را از اینکه بر زمین واقع شود نگه می دارد؛ مگر با اجازه خودش، و به وسیله ما است که زمین را از فرو بردن اهلش باز می دارد، و به وسیلة ما باران نازل می کند و به وسیلة ما رحمت را منتشر می کند و برکات زمین را آشکار می سازد. و اگر از ما کسی بر روی زمین نباشد، اهلش را فرو خواهد برد.‌»

و امام صادق ـ علیه السلام ـ نیز فرمود: «اگر زمین بدون وجود امام بماند، ساکنان خود را در کام خویش فرو می برد».

ابن ابی الحدید نیز از امام علی ـ علیه السلام ـ نقل می کند که آن حضرت فرمودند: «اللهمّ بَلی لا تَخْلوا الاَرْضُ مِنْ قائِمٍ لِلّهِ بِحُجَّةٍ إمّا ظاهِراً أوْ خائِفاً مَغْموراً لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَبَیِّناتِهِ؛ زمین خالی از حجت قیام کنندة برای خدا نیست، خواه ظاهر و آشکار و یا بیمناک و پنهان، تا دلائل واسناد روشن الهی از بین نرود.»

همچنین ابن حجر عسقلانی، یکی دیگر از علمای اهل سنت، این نظر راتأیید می کند و می گوید: «وَفی صَلاةِ عیسی خَلْفَ رَجُلٍ مِنْ هذِهِ الاُمَّةِ مَعَ کونِهِ فی آخِرِ الزَّمانِ وقُرْبِ قِیامِ السّاعَةِ دَلالَةٌ لِلصَّحیحِ مِنَ الاَقْوالِ أنَّ الاَرْضَ لاتَخْلوا عَنْ قائِمٍ لِلّهِ بحُجّةٍ؛ و در نماز خواندن عیسی ـ علیه السلام ـ پشت سر مردی از این امت در آخر الزمان و نزدیک برپایی قیامت، نشانه ای است بر این قول درست که زمین [هیچگاه] خالی از حجت قیام کننده برای خدا نیست.»



2. همراهی قرآن و پاسداری از آیین خدا
از حدیث ثقلین که تواتر آن بین مسلمین قطعی است، می توان استفاده برد که وجود امام زنده در کنار قرآن لازم و همیشگی است. در این حدیث می خوانیم: «إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِقَلینِ کِتابَ اللهِ وَعِتْرَتی وَلَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلیَّ الْحَوْضَ[8]؛ دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم: کتاب خدا و عترم. این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.»

از این حدیث مبارک نکاتی استفاده می شود، از جمله اینکه: قرآن و اهل بیت همیشه همراه یکدیگر و جدایی ناپذیرند. از این رو باید همیشه امام زنده ای در هر زمان در کنار قرآن وجود داشته باشد، تا مضمون حدیث تحقق پیدا کند.

همچنین پاسداری و صیانت از قرآن و آیین خدا می طلبد که همیشه امام زنده ای وجود داشته باشد. امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «هرگز روی زمین از قیام کننده ای یا حجت و دلیلی خالی نمی ماند ... تا دلایل و اسناد روشن الهی از بین نرود و به فراموشی نگراید.»



3. شب قدر
وجود شب قدر در ماه مبارک رمضان هر سال، از مسلمات بین مسلمین است. در این شب حوادث یک سال تقدیر می شود، و نزول تقدیرات در هر سال می طلبد که نبی و یا امام زنده ای باشد تا تقدیرات یک سال را از عالم اعلی تلقی و دریافت نماید.

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ابابکر و عمر فرمودند: «تقدیرات ‍‍‍‌‍]هر سال در شب قدر[ بر چه کسی نازل می شود؟ گفتند: بر شما یا رسول الله. فرمود: آیا شب قدر بعد از من ادامه دارد؟ گفتند: بلی. فرمود: در آن وقت تقدیرات بر چه کسی فرود می آید؟ گفتند: نمی دانیم. حضرت فرمود: بدانید بر قلب این شخص (اشاره به امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ ) نازل می شود.»

و بعد از امیر مؤمنان، علی ـ علیه السلام ـ بر قلب سایر ائمه ـ علیهم السلام ـ به ترتیب نازل می شده است.

امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «إنَّ لَیْلَةَ الْقَدْرِ فی کُلِّ سَنَةٍ وَإنّهُ یُنَزَّلُ فی تِلْکَ اللَّیْلَةِ أمْرُ السَّنَةِ وَإنَّ لِذلِکَ الاَمْرِ وُلاةً بَعْدَ رَسولِ اللهُ، فَقیلَ مَنْ هُمْ؟ فَقالَ أنَا وَأحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبی أئِمّةً مُحَدَّثونَ؛ لیله القدر در هر سال وجود دارد که تقدیرات یک سال بر والیان بعد از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل می شود. گفته شد: ولات امرچه کسانی هستند؟ فرمود: من و یازده نفر از نسل من که امامان محدث هستند ] که صدای ملک را می شنوند ولی او را نمی بینند[.»

احادیث فوق و امثال آن به خوبی دلالت دارند بر اینکه امام زنده و حیّ در هر زمان ضروری و لازم است و آن امام در این زمان مهدی موعود ـ علیه السلام ـ می باشد، البته با توجه به این نکته که امام بعدی توسط امام سابق تعیین شده است، و آخرین امامی که به شهادت رسیده و شهادتش از مسلمات تاریخ است، امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ می باشد، بعد از ایشان باید امام زنده ای باشد تا تقدیرات بر قلب مبارکش نازل شود، و حوادث یکسال را دریافت نماید.



دلائل نقلی خاص
دلائلی که به صورت خاص نشانگر تولد و زنده بودن مهدی موعود ـ علیه السلام ـ می باشد متعدد است، که برخی از آنها از این قرار است:



1. ثبت تاریخ ولادت
در تاریخ و روایات، مسئله ولادت امام زمان ـ علیه السلام ـ به صورت متواتر ثابت شده است. مستندترین گزارش در این زمینه، از طرف «حکیمه» خاتون، عمه حضرت عسکری ـ علیه السلام ـ رسیده که از نزدیک شاهد تولد حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ بوده است. طبق این گزارش، در آغاز سپیده دم روز جمعه، نیمه شعبان سال 255 (ه‍ ق)، مطابق 868 میلادی، در شهر «سامراء»، در خانه امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ ، حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ دیده به جهان گشود.



2. دیدار با حضرت مهدی علیه السلام در زمان امام عسکری علیه السلام
با اینکه بر اثر اختناق شدید، ولادت حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ پنهان بود و ملاقاتها بسیار حساب شده و با احتیاط انجام می گرفت، با این حال عده زیادی در دوران حیات امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ به ملاقات مهدی موعود ـ علیه السلام ـ نائل شده اند که تاریخ نویسان، ماجرای این دیدارها را به صورت گسترده گزارش کرده اند.

از جمله آنها دیدار چهل تن از اصحاب امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ با آن حضرت است.

«حسن بن ایوب نوح» می گوید: ما برای پرسش درباره امام بعدی، به محضر امام عسکری ـ علیه السلام ـ رفتیم. در مجلس آن حضرت چهل نفر حضور داشتند. عثمان بن سعید عمری بپا خاست و عرض کرد: می خواهم از موضوعی سؤال کنم که دربارة آن از من داناتری...

حضرت فرمود: می خواهید به شما بگویم که برای چه اینجا آمده اید؟ همه گفتند: بفرمایید. فرمود: «برای این اینجا آمده اید که از حجت و امام پس از من بپرسید». گفتند: بلی. در این هنگام پسری نورانی همچون پاره ماه که شبیه ترین مردم به امام عسکری ـ علیه السلام ـ بود، وارد مجلس شد. حضرت با اشاره به او فرمودند: «این امام شما بعد از من و جانشین من در میان شما است. فرمان او را اطاعت کنید و پس از من اختلاف نکنید که در این صورت هلاک می شوید.»



3. ا عتراف عده ای از مورخان اهل سنت
تعداد قابل توجهی از مورخان اهل سنت نیز تولد حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ را در کتب خود ذکر کرده اند و آن را یک واقعیت تحقق یافته دانسته اند. برخی از پژوهشگران، بیش از صد نفر از آنان را معرفی کرده اند. مانند: ابن حجر هیثمی، شیراوی، محمد امین بغدادی، سویدی، مؤمن شبلنجی، ابن اثیر، حمد الله مستوفی، ابن طولون، ابن صباغ مالکی، قندوزی و...


4. وجود نائبان خاص در دوران غیبت صغری
نائبان خاص حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ در دوران غیبت صغری، چهارتن از اصحاب باسابقه امامان پیشین و از علمای با تقوا و بزرگ شیعه بودند که «نواب اربعه» نامیده شده اند.

این چهار نفر عبارتند از:

1. ابو عمرو عثمان بن سعید عَمْری (260 ـ 267)

2. محمد بن عثمان بن سعید عَمْری (267 ـ 305)

3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی (305 ـ 326)

4. ابو الحسن علی بن محمد سمری (326 ـ 329)

چند روز پیش از وفات علی بن محمد سمری، از ناحیه امام زمان ـ علیه السلام ـ توقیعی به این صورت خطاب به وی صادر شد:

«ای علی بن محمد سمری! خداوند در سوگ فقدان تو پاداشی بزرگ به برادرانت عطا کند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. کارهایت را مرتب کن و هیچ کس را به جانشینی خویش مگمار. دوران غیبت کامل فرا رسیده و من جز با اجازة خداوند متعال ظهور نخواهم کرد و ظهور من پس از گذشت مدتی طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم خواهد بود...»



5. تشرف عده ای از بزرگان در زمان غیبت
دلیل دیگر بر زنده بودن آن حضرت، تشرف عده بی شماری از بزرگان و انسانهای وارسته در طول تاریخ، خدمت آن حضرت است که تعداد آنها فوق حد تواتر است. نوعاً برای اثبات قضایای تاریخی، به یک نقل و یا حداکثر چند نقل اکتفاء می شود، ولی دربارة تشرف افراد وارسته خدمت آن حضرت، نقل بی شماری وجود دارد که به یک نمونه اشاره می شود. ناگفته پیداست که این دلیل برای کسانی مفید است که بزرگان مذهب را قبول داشته و آنان را در سخن خود صادق بدانند.

مرحوم میرزا محمد تنکابنی به واسطه مرحوم آخوند لاهیجی از آقا سید محمد «فرزند آقا سید علی» صاحب «مناهل» نقل می کند که علامه حلی در شب جمعه به تنهایی به زیارت سید الشهداء می رفت و بر الاغی سوار بود و تازیانه ای در دست داشت. در اثناء راه، شخص عربی پیاده به همراه علامه به راه افتاد و با هم به مکالمه مشغول شدند. چون قدری با هم سخن گفتند، بر علامه معلوم شد که این شخص مرد فاضلی است و متبحر در علوم می باشد؛ لذا مشکلاتی که برای او در علوم حل نشده بود، یک به یک از آن شخص سؤال می کرد و او حل می نمود تا اینکه سخن در مسئله ای واقع شد و آن شخص فتوایی داد، علامه منکر آن شد و گفت: حدیثی بر طبق این فتوی نداریم.

آن مرد گفت: شیخ طوسی در «تهذیب» حدیثی در این باب ذکر کرده و شما از کتاب «تهذیب» فلان مقدار از اول بشمارید، در فلان صفحه و فلان سطر این حدیث مذکور است.

علامه در حیرت شد که این شخص کیست؟، از آن مرد پرسید: آیا در زمان غیبت کبری، می توان حضرت صاحب الامر ـ علیه السلام ـ را دید یا نه؟ در این هنگام تازیانه از دست علامه افتاد. آن حضرت خم شد و تازیانه را از زمین برگرفت و در میان دست علامه گذاشت و فرمود: «چگونه صاحب الزمان را نمی توان دید و حال آنکه دست او در میان دست توست؟»

علامه بی اختیار خود را از مرکب به زمین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد، پس غش نمود و چون به هوش آمد کسی را ندید، و پس از آنکه به خانه بازگشت، رجوع به کتاب «تهذیب» نمود و آن حدیث را در همان ورق و همان صفحه و همان سطر که آن حضرت نشان داده بودند، یافت. و علامه به خط خود در حاشیه کتاب «تهذیب» نوشت:

این حدیث را حضرت صاحب الامر ـ علیه السلام ـ با ذکر صفحه و سطر، محل آن را نشان دادند.

مرحوم تنکابنی ـ رحمه الله ـ می گوید: آخوند لاهیجی می گفت: من همان کتاب را دیدم و در حاشیه آن حدیث، خط علامه را مشاهده کردم که به مضمون سابق بود.


+نوشته شده در جمعه 89/1/27ساعت 1:25 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |



امام زمان (عج)

حضرت مهدی(ع) در سال 255ق. دیده به جهان گشوده است و اکنون از تولد او بیش از 1000سال می‌گذرد. چگونه بشر می‌تواند چنین عمر طولانی داشته باشد؟

پاسخ: این سؤال را از دو راه می‌توان پاسخ گفت:

 

1. روش غیبی

با توجه به آنچه که قرآن مجید و روایات از طولانی بودن عمر گروهی گزارش می‌دهد که هرگز با مقیاس‌های ما تطبیق نمی‌کند. می‌توان به این سؤال پاسخ داد. قرآن درباره نوح(ع) می‌فرماید:

«فَلَبِثَ فِیِهِ أَلْفَ سَنَة إِلاّ خَمْسینَ عاماً»

«او در میان قوم خود 950 سال زیست».

این آیه تنها به دوران تبلیغ آن حضرت اشاره دارد. امّا این که پس از طوفان چه مقدار عمر کرد و یا قبل از تبلیغ چه مقدار عمر کرده بود، آیه متذکر آن نیست.

همچنین قرآن درباره یونس(ع) یادآور می‌شود که اگر او در شکم ماهی خدا را تسبیح نمی‌گفت، تا روز رستاخیز در شکم آن ماهی می‌ماند:

«وَلَوْلا انّهُ کانَ مِنَ المُسَبِّحینَ * لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلی یَومِ یُبْعَثُون».

«اگر از تسبیح گویان نبود، تا روز رستاخیز در شکم آن می‌ماند».

بنابراین، همان خدایی که این دو ولی را تا این حد زنده نگاه داشته یا می‌توانست زنده نگاه دارد، چرا آخرین وصی و ذخیره خود را تحت عنایات خود، زنده نگاه ندارد؟ در این مورد به آیه شریفه توجه کنید:

«وَما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ».

«آنها خدا را چنان که شایسته اوست نشناختند».

مسأله طول عمر حضرت ولی عصر، مسأله عنایات الهی است و اگر عنایات او نبود، رویدادهای بی‌شمار و مصائب روزگار و پیامدهای بد در کمین آن حضرت بود. خداست که او را از این حوادث حفظ کرده و عمر طولانی بخشیده است و به قول شاعر:

خدایی که جهان پاینده دارد      تـواند حجتـی را زنده دارد

 

2. روش طبیعی

از آنجا که در علم طب و زیست شناسی، برای عمر انسان حدی معین نشده که تجاوز از آن امکان نداشته باشد، می‌توان با یافتن علل پیری و مرگ زودرس و مقابله با آنها، طول عمر بشر را افزایش داد، چنان که هم اکنون بر اثر پیشرفت‌های علم طب و بهداشت عمومی در کشورهای پیشرفته، متوسط طول عمر انسان‌ها افزایش یافته است، مثلاً در آمریکا در سال 1901، عمر متوسط مردان 23/ 48سال و زنان 80/51 سال بوده، ولی در سال 1944 عمر متوسط مردان به 50/63‌ و زنان به 95/68سال رسیده است. این افزایش بیشتر شامل وضع تغذیه و بهداشت در دوران کودکی و بهبود وضع درمان و پیشگیری مخصوصاً در بیماری‌های واگیردار است ولی در بیماری‌های استحاله‌ای مانند تصلب شرایین هنوز پیشرفت چندانی حاصل نشده است.

این آمار مربوط به اعصار پیشین است، ولی اکنون وسایل بهداشت و درمان و تغذیه بهبود یافته و حتی در ایران، میانگین عمر بالا رفته است. طول عمر بیشتر به وراثت، محیط زیست، نوع کار و شغل از نظر فشار روحی و عصبی و نیز تغذیه صحیح بستگی دارد.

افزایش طول عمر به خودی خود علت مرگ نیست، بلکه بر اثر بیماری‌ها و عادات مضر، اعضای اصلی بدن فرسوده شده و از کار می‌افتند. هم اکنون عمر بالای صد سال فراوان دیده می‌شود و در کشورهایی نظیر ترکیه و قفقاز و کشورهای بالکان، به علت شرایط زیست محیطی و تغذیه طبیعی و سالم، افراد بالای صد سال فراوان دیده می‌شوند.

در تاریخ زندگی انسان، افراد معمّر فراوان دیده شده‌اند، حتی کتاب‌هایی تحت عنوان «المعمّرون» نوشته شده است.


+نوشته شده در جمعه 89/1/27ساعت 2:38 صبحتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |



<      1   2   3   4   5   >>   >