سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در انتظار ظهور

 

اى هماى ملکوتى! که شکسته پر تو؟!

 که به زیر پر و بال ست ز محنت، سر تو!

اى بهارى که شد از فیض تو، هستى خرّم

 گشته پژمرده چو پاییز چرا منظر تو؟!

ترجمان غم پنهانى و رنجورى توست

این همه گریه اطفال تو بر بستر تو

سبب رنج و دواى تو ز من مى طلبند

 پرسش انگیزْ نگاه پسر و دختر تو

چهره از من ز چه پنهان کنى اى دخت رسول؟!

 علیّم من، پسرِ عمّ تو و همسر تو!

واى از آن لحظه و آن منظره طاقت سوز

 دیدن میخ در و غرقه به خون پیکر تو

درد دل هاى تو با جسم تو شد دفن به خاک

 سوخت جان على از قصّه دردآور تو


+نوشته شده در شنبه 89/2/18ساعت 12:43 عصرتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( ) |